Authors | مهدی افخمی نیا ، الله شکر اسداللهی تجرق، ساناز ساعی دیباور |
---|---|
Journal | پژوهش ادبیات معاصر جهان |
Presented by | دانشگاه تبریز |
Page number | ۱۸ |
Serial number | ۲۶ |
Volume number | ۲ |
Paper Type | Full Paper |
Published At | ۱۴۰۰/۱۱/۰۱ |
Journal Grade | ISI |
Journal Type | Typographic |
Journal Country | Iran, Islamic Republic Of |
Abstract
اوژن یونسکو در آثار نمایشی خود، با هدف نمایش خلاءهای هستی انسان و احتضار وجود آدمی، زبانی را برمیگزیند تا بتواند این حجم از شکست را هم در قالب گفتار و هم در بطن زندگی آدمی بهروی صحنه بیاورد. در حقیقت، یونسکو از زاویۀ دیگری بهزبان مینگرد و با ناکافی و ناتوان جلوهدادن زبان، زمینۀ فرسایش آن را در ذهن خواننده فراهم میآورد و توازن موجود بین زبان و اندیشه را متزلزل میکند. وی با بنمایه کردن خلاء و گسیخته نشاندادن کلام و هستی انسان، شخصیتهایش را در جهانی فاقد معنا رها میکند، آنگونه که هیچ جایگاه و گریزگاهی برایشان متصور نمیشود. با در نظر داشتن این رویکرد در نمایشنامههای یونسکو، در این پژوهش میکوشیم بهمطالعۀ احتضار وجود انسان در این دنیای پرهیاهو، از ورای اضمحلال زبان بپردازیم. بدین منظور از انگارههای ارنو ریکنر در رابطه با تئاتر نو و پارهای از نمایشنامههای یونسکو بهره خواهیم گرفت.
tags: اوژن یونسکو؛ ارنو ریکنر؛ تاتر نو؛ انحطاط زبان؛ خلا هستی؛ احتضار وجود